زیبا ( تحصیلات : فوق لیسانس ، 25 ساله )

سلام.من و همسرم به مدت 1سال ازدواج در دوران عقدیم.ازدواج ما بر اساس پیشنهاد و اصرار خانوادمون بود البته همسرم به گفته خودش عاشق من بود.اوایل ازدواجمون چون علاقه ای نداشتم خیلی به همسرم بی محلی کردم و اذیتش کردم اما در 6 ماه دوم ازدواجمون کم کم بهش علاقمند شدم اما ایشون کاملا عوض شد.راحت تو عصبانیت به من بی احترامی میکنه-سیگار میکشه و نسبت به من سرد و بی توجه.من در هر بارعصبانیت تحدید به جدایی میکنم اما دلم نمیاد زندگی که به اینجا رسیده از بین ببرم. من باید چکار کنم و مشکل من چقدر حاده؟سپاسگذارم.


مشاور (خانم سعیده صفری)

: باسلام. خواهر عزیزم حاد بودن مشکل درجه بندی نمی شود ولی هرگاه در رابطه ی خود احساس کنید امنیت خاطر لازم را برای بیان احساسات خود ندارید و نیازهای روحی و جسمی مورد انتظارتان برآورده نمی شود باید بدانید که لازم است هر چه زودتر برای رابطه تان کاری انجام دهید. اما در مورد مشکلتان احتمال زیادی وجود دارد که همسرتان هنوز تحت تاثیر رفتاری باشد که در اوایل ازدواج با او داشته اید، و محبت و عشق شما را باور نکرده است. دوست داشتم در متن سؤالتان به نحوه ی رفتاری که شما با ایشان داشتید نیز اشاره می کردید، رفتارتان در 6 ماهه دوم ازدواج نسبت به 6 ماهه اول چه تغییراتی داشته ؟ در حال حاضرعلاقه تان را چه طور به او نشان می دهید و ... بسیار مایه ی خرسندی است که همسر شما و همچنین خودتان دارای ویژگی هایی بوده اید که توانسته اید پس از مدتی به او علاقه مند شوید و به ادامه زندگیتان امیدوار شوید. و مشخص می شود با وجودی که در رفتار ظاهریتان و هنگام عصبانیت می گویید، دوست ندارید جدا شوید و نظر واقعی تان چیز دیگری است. پس بهترین کاری که می توانید انجام دهید این است که صادقانه با همسرتان صحبت کنید ، رفتار گذشته تان را برای او توضیح دهید و بدون اینکه بخواهید دنبال مقصر باشید و او یا خودتان را سرزنش کنید و همدیگر را متهم کنید، بگویید او را دوست داریدحاضرید هرکاری انجام دهید تا زندگیتان را بسازید و گذشته را جبران کنید.